Matching family tree profiles for Amir Kabir Mirza Mohammad Taghi Khan Farahani, Amir-e-Kabir
Immediate Family
-
daughter
-
Privatechild
-
daughter
-
daughter
-
daughter
-
brother
-
mother
About Amir Kabir Mirza Mohammad Taghi Khan Farahani, Amir-e-Kabir
[... Amir Kabir was born into a lowly household at Hazaveh in the Farahan district, now situated in Markazi Province of Iran. His father, Karbalaʾi Mohammad Qorban, entered the service of Mirza Abu'l-Qasim Farahani Qa'im Maqam of Farahan as cook, and when Mirza Bozorg was appointed chief minister to ʿAbbas Mirza, the crown prince, in Tabriz, Karbalaʾi Qorban accompanied him there, taking his son with him. Amir Kabir first assisted his father in performing domestic duties in the household of Mirza Bozorg, who saw signs of unusual talent in him and had him study with his own children. After he had learned reading, writing, and some mathematics, Amir Kabir, still an adolescent, was appointed by Mirza Bozorg to supervise his stables, a function he performed with efficiency. Mirza Bozorg died in 1237/1822 and was succeeded in the post of minister to the crown prince by his son, Mirza Abu’l-Qasem Qaʾem-maqam. Under his aegis Amir Kabir entered government service, being appointed first to the post of lashkarnevis [military registrar] for the army of Azerbaijan. In 1251/1835, he was promoted to the position of mostofi-ye nezam, becoming responsible for supervising the finances of the army of Azerbaijan; several years later he was put in charge of the same army’s provisions, financing, and organization with the title of vazir-e nezam.
During his tenure, Amir Kabir participated in many missions abroad, he spent almost four years in Erzurum, participating in the work of a commission to delineate the Ottoman-Iranian frontier and settle certain other differences between the two states. He appears to have been the most forceful member of the Iranian negotiating team, resisting attempts to exclude Mohammareh (present-day Khorramshahr) from Iranian sovereignty and to make Iran pay compensation for its military incursions into the area of Solaymaniyeh. In this he acted almost independently of the central government in Tehran, which not only failed to formulate a consistent policy vis-à-vis the Ottomans but also opposed most of Amir Kabir’s initiatives. Although a form of treaty was concluded between Iran and the Ottoman state, the borders had still not been delineated when the Crimean War erupted and the British and Russian mediators found themselves at war and withdrew. Amir Kabir nonetheless acquired first-hand knowledge of the procedures of international diplomacy and of the aims and policies of Britain and Russia with respect to Iran. This helped him in the elaboration of his own distinct policies toward the two powers when he became chief minister.
Moreover, his years in Erzurum fell in the period of the Ottoman military and administrative reforms known as the Tanzimat. Some awareness of these reached Amir Kabir in Erzurum and inspired in him at least one aspect of his policy as chief minister: the elimination of clerical influence upon affairs of state. When explaining to the British consul at Tabriz in 1265/1849 his own determination to make the authority of the state paramount, he said, “The Ottoman government was able to begin reviving its power only after breaking the power of the mullahs”.
Reforms of the army[edit] Amir Kabir returned to Tabriz in 1263/1847. A year later, while retaining the post and title of vazir-e nezam he was appointed lala-bashi or chief tutor to the crown prince Naser-al-din, who was still only fifteen years of age. Soon after, in SHawwal, 1264/September, 1848, Mohammad Shah died, and Naser-al-din had to proceed to Tehran and assume the throne. But his minister, Mirza Fathallah Nasir-al-molk ʿAliabadi, was unable to procure the necessary funds, so Naser-al-din had recourse to Amir Kabir, who made the necessary arrangements. Naser-al-din’s confidence in Amir Kabir increased, and shortly after leaving Tabriz, he awarded him the rank of amir-e nezam, with full responsibility for the whole Iranian army. After arriving in Tehran, he also appointed him chief minister (shakhs-e avval-e Iran), with the supplementary titles of amir-e kabir and atabak (Ḏu’l-qaʿda, 1264/October, 1848). The former title came to be his common designation; the latter, used for the first time since the Saljuq period, referred to the tutorial relationship between the minister and his young master.
His appointment as the chief minister aroused resentment in various persons who thought themselves more deserving, particularly the queen mother and other princes, who resented Amir Kabir’s clamp down on their spending and allowances. The intrigues of his opponents resulted in a mutiny of a company of Azerbaijani troops garrisoned in Tehran, demanding his removal and execution; but with the cooperation of Mirza Abu’l-Qasem Emam-e Jomeh of Tehran, who ordered the merchants of Tehran to close the bazaar and arm themselves, the mutiny was soon quelled, and Amir Kabir resumed his duties....]
About Amir Kabir Mirza Mohammad Taghi Khan Farahani, Amir-e-Kabir (Persian)
http://rijaldb.com/fa/6760/%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%B2%D8%A7+%D9%85%D8... http://amirkabirbozorg.blogfa.com/1395/10
نام قاتل امیرکبیر محل دفن امیر کبیر چرا قبر امیر کبیر در کربلاست تصویر قبر امیر کبیر پای امیرکبیر امیرکبیر کیست امیر کبیر اقدامات امیرکبیر میرزا محمد تقیخان فراهانی (متولد: ۱۱۸۶ هزاوه اراک، درگذشته: ۲۰ دی ۱۲۳۰ کاشان) مشهور به امیرکبیر، یکی از صدراعظمهای ایران در زمان ناصرالدینشاه قاجار بود. امیرکبیر همسر عزتالدوله، خواهر ناصرالدینشاه قاجار بود و دخترش تاجالملوک با مظفرالدینشاه قاجار ازدواج کرد کرد. امیرکبیر پس از این که با دسیسهٔ اطرافیان شاه از جایگاه خود برکنار و به کاشان تبعید شد، در حمام فین به دستور ناصرالدینشاه به قتل رسید. پیکر وی در شهر کربلا به خاک سپرده شدهاست. ازدواج و فرزندان امیرکبیر امیرکبیر دو بار ازدواج کرد. ازدواج اول وی با «جانجان خانم» دختر حاج شهبازخان (عموی امیرکبیر) بود. «جان جان خانم» حدود سال ۱۲۴۸ در آذربایجان درگذشت. دومین همسر امیر، یگانه خواهر تنی ناصرالدینشاه بود که «ملکزاده خانم» نام داشت و به عزتالدوله ملقب بود که در ۲۶ بهمن ۱۲۲۷ (۲۲ ربیعالاول ۱۲۶۵ ق) با وی ازدواج کرد. او دختر محمد شاه و مهد علیا بود. او در شانزده سالگی به عقد ازدواج امیر در آمد. امیر در این هنگام حدود چهل و سه ساله بوده است. این ازدواج به خواست و اشاره ناصرالدین شاه صورت گرفته است. این معنا از نامهای که امیر به پادشاه نوشته است بر میآید: از اول بر خود قبله عالم معلوم است که نمیخواستم در این شهر صاحب خانه و عیال شوم. بعد، به حکم همایون و برای پیشرفت خدمت شما، این عمل را اقدام کردم. امیر از نخستین همسر خود «جان جان خانم» سه فرزند داشت. میرزا احمد خان ساعد الملک مشهور به «امیرزاده» که با منورالسلطنه دختر فرمانفرمای بزرگ ازدواج نمود و دو دختر که نام یکی از آنها سلطانه ثبت شده است. از عزت الدوله نیز دو دختر داشت که یکی «تاج الملوک خانم» و دیگری «همدم الملوک خانم» نام داشتند. سرانجام امیرکبیر در روز ۲۰ دی ۱۲۳۰ در حمام فین کاشان به قتل رسید. رگهای دست و پاهایش را گشودند و پس از مدتی خونریزی علی خان فراش به میر غضب اشارهای کرد. میرغضب با چکمه به میان دو کتف امیر کوبید. چون امیر به زمین در غلطید دستمالی در گلویش کرد تا جان داد. فراش به سرعت برخاست و گفت دیگر کاری نداریم. وی و همراهانش با اسبان تند رو به تهران بازگشتند. سال مرگ او، ۱۲۶۸، را به حساب ابجد در یک گفتگو بیان کردهاند. اولی میپرسد: «کو امیر نظام» و دومی جواب میدهد «مردی بزرگ تمام شد» کالبد امیر را ابتدا در همان کاشان دفن کردند. به روایت میرزا محمد جعفر خان حقایق نگار خورموجی در کتاب مشهور حقایقالخبار ناصری روز بعد از قتل جسدش را در گورستان «پشت مشهد» کاشان به خاک سپردند. چند ماه بعد، به اصرار همسرش عزتالدوله کالبدش را به کربلا منتقل کردند و در اتاقی که درب آن به سوی صحن امام حسین باز میشد به خاک سپردند. نام قاتل امیرکبیر محل دفن امیر کبیر چرا قبر امیر کبیر در کربلاست تصویر قبر امیر کبیر پای امیرکبیر امیرکبیر کیست امیر کبیر اقدامات امیرکبیر سنگ قبر امیرکبیر در کربلا برخی از مهمترین اقدامات امیرکبیر • تأسیس مدرسه دارالفنون: مدرسه دارالفنون در زمان صدارت امیرکبیر، در هفت شعبه تأسیس شد و اولین مدرسه جدید ایران بود. شاهزادههای قاجار نخستین دانشجویان دارالفنون بودند. در دارالفنون اصول علمی جدید و دانشهای مهندسی، پزشکی و فنون به جوانان آموزش داده میشد و بسیاری از معلمهاب آن از اروپا و به ویژه از کشورهایی چون اتریش، اسپانیا، ایتالیا و فرانسه به کار گرفته شده بودند. پس از برکناری امیرکبیر، با وجود مخالفتهای میرزا آقاخان نوری، مدرسه کار خود را ادامه داد. • انتشار روزنامه وقایع اتفاقیه: اولین شماره روزنامه وقایع اتفاقیه در سال سوم سلطنت ناصرالدینشاه قاجار در ۱۸ بهمن ۱۲۲۹خورشیدی (برابر با ۷ فوریه ۱۸۵۱ میلادی) و به کوشش امیرکبیر منتشر شد. به دستور امیرکبیر اشتراک این روزنامه برای هر یک از افرادی که از دستگاه دولتی بیش از ۲۰۰ تومان حقوق میگرفتند اجباری بود. در این روزنامه، اخبار داخلی شامل خبرهای مربوط به دربار، عزل و نصبها، اعطای مقامها، نشانها و امتیازات چاپ میشد. در برخی شمارهها نیز اخبار رویدادهای شهرهای ایران به چاپ میرسید. در بخش اخبار خارجی، اخبار مربوط به کشورهای اروپایی به چاپ میرسید. همچنین این روزنامه دارای صفحه حوادث نیز بود. • رسیدگی به وضع مالیه: امیرکبیر در دوران صدراعظمی خود با رشوه خواری به مبارزه خاست. او دستور داد دریافتیهای بیحساب و قطع مواجب بیجهتی که از دستگاههای دولتی میگرفتند؛ قطع شود. وی حقوق شاه را کاهش داد و ماهانه به دوهزار تومان رسانید و قرار گذاشت که هر ماه به او کارسازی کنند. وی مواجب بیحسابی که حاج میرزا آقاسی برقرار کرده بود، قطع کرد. وی سروسامانی به قوانین مالیاتی داد و صورت عواید و مخارج آن را تعدیل کرد. تیولدارانی که حق دیوان را نمیدادند، امیر تیول آنها را ضبط کرد. او همچنین برای ماموران دولتی حقوق ثابت تعیین کرد. • اصلاحات اجتماعی: امیرکبیر، دستور داد که رسم قمهکشی و لوطیبازی از شهرها و راهها برداشته شود. وی حمل اسلحه سرد و گرم را ممنوع کرد. وی قاعده بستنشینی را لغو کرد. • سر و سامان دادن به ارتش: امیرکبیر، مشق و دروس ارتشیان و تسلیحات آنها و برکشیدن صاحبمنصبان بیطرف و نهادن شغل و سمت در مقابل افراد و حذف مشاغل بیفایده در نظام سازمانی را پایهگذاری کرد. رسم بخشیدن مناصب بیشغل را برانداخت و معیار ترفیع صاحبمنصبان، شایستگی ایشان گشت. مهماتسازی در زمان او رشد کرد و توپریزی و باروتسازی تبریز دوباره رونق گرفت. وضع لباس ارتش مرتب و منظم شد. به دستور وی لباس سربازان از پارچه ایرانی بود. • اصلاح سیاست خارجی: امیرکبیر، دستگاه وزارت امور خارجه را توسعه داد. تأسیس سفارتخانههای دائمی در لندن و سنپترزبورگ، ایجاد کنسولگری در بمبئی، عثمانی و قفقاز؛ تربیت کادر برای وزارت امور خارجه و تنظیم دفتر اسناد سیاسی از کارهای اوست. • اصلاحات مذهبی: امیرکبیر، در پی منع قمهزنی و اصلاح امور روضهخوانی برآمد. وی نسبت به علمای مذهبی با احترام خاصی برخورد میکرد، با این حال میرزا ابوالقاسم امام جمعه تهران، از جمله روحانیونی بود که به شدت به مخالفت با امیرکبیر برخاست و بسیاری از روحانیون دیگر نیز به همراهی با او برخاستند. • حذف القاب و عناوین: امیرکبیر، القاب و عناوین فرمایشی را موجب زیانهای اجتماعی میدانست و در نامیدن دیگران به گفتن واژه “جناب” اکتفا میکرد، حتی نسبت به مقام صدارت. • فرمان قتل سیدعلی محمد باب: امیرکبیر، دستور داد که باب که در قلعه چهریق آذربایجان زندانی بود؛ در تبریز تیرباران شد. • فرمان قتل سالار پسر آصفالدوله: سالار والی خراسان که طرفدار تجزیهطلبی و جدایی خاک خراسان از ایران بود، در زمان ناصرالدینشاه شورش کرد. امیرکبیر، سپاهیانی را به خراسان فرستاد و آنان را سرکوب کرد.
جزییات بیشتر : عکس واقعی امیرکبیر (میرزا تقى خان فراهانی) +زندگینامه و اقدامات
Amir Kabir Mirza Mohammad Taghi Khan Farahani, Amir-e-Kabir's Timeline
1807 |
1807
|
Hezaveh, Markazi Province, Iran (Iran, Islamic Republic of)
|
|
1852 |
January 10, 1852
Age 45
|
Fin Garden in Kashan, Iran
|
|
???? | |||
???? | |||
???? | |||
???? | |||
???? |
Karbala, Karbala, Karbala, Iraq
|